از این بالاتر طهارت قلب است. طهارت قلب این است که ما هر عملی را که انجام می دهیم هر خیالی را که تصور می کنیم هر استدلال عقلی را که می کنیم، تمام اینها را که عرض کردم خدمت شما، اگر بدن مان نجس باشد، ببینید مسئله خیلی دقیق است، اگر یک فعل گناه انجام دهیم، اگر یک صورت گناه تصور کنیم، اگر یک استدلال غلط به وسیله عقل مان انجام دهیم اینها همه بر روی قلب ما آثار ظلمانی می گذارد. این را دقت بفرمایید که فقط گناه نیست که بر روی قلب اثر ظلمانی می گذارد، این طور نیست که اگر انسان به یک منظره ظلمانی نگاه کرد قلبش آلوده شود یا مثلا صدای حرامی را شنید یا حرف حرامی را برزبان خودش جاری کرد، خوب بله البته ما هر حرفی را که بزنیم، هر صدای حرامی را بشنویم، هر عمل حرامی را که بشنویم، یک ظلمتی بر روی قلب ما ایجاد می شود. همچنین اگر یک خیال باطلی بر قوه خیال ما گذشت، انسان اگر یک تصور گناه کرد، یا مثلا یک مسئله لهوی را داشت همین جور با خودش فکر می کرد یا آرزوهایی که خانه ای بسازم، برای آینده اش دارد فکر می کند این ها هم بر روی قلب آثار ظلمانی می گذارد. یک استدلال غلطی انجام داد بر روی قلب اثر ظلمانی می گذارد، حتی اگر بدن انسان نجس باشد بر روی قلب یک اثر ظلمتی می گذارد، حتی اگر لباس انسان نجس باشد باز هم بر روی قلب انسان یک اثر ظلمانی می گذارد. این خیلی مهم است این مسئله لذا در طهارت لباس و بدن دقت داشته باشیم. نگوییم اگر دستم خونی شده است حالا وقت نماز می شویم خب بله وقتی که وقت نماز می آید انسان دستش را می شوید بعد نماز بخواند مثلا یا بدن یا لباس، لباس نجس بشود بگوید عیب ندارد وقت نماز این لباس را در می آورم یا برای نماز این لباس را می شویم خب بله این درست است اما باید این را دقت داشته باشیم در همان زمان که در همان زمانی که بدن نجس است در همان زمانی که لباس نجس است این نجاست بدن و لباس بر روی قلب انسان اثر ظلمت خودش را می گذارد. این که در شریعت توصیه شده است که انسان دائم الوضو باشد، انسان بر نجاست نماید، انسان بر حالت نجاست نماید مخصوصا نجاست های که غسل دارند انسان هیچ گاه بر این حالت نماید. درست است که می گوید باشد عیب ندارد وقت نماز می روم غسل می کنم اما در عین حال در همان لحظاتی که در همان ساعاتی که این حالت بر انسان عارض شده این قلب یک نجاستی بر آن عارض می شود و لذا این است که نجاست لباس و نجاست بدن و نجاست فعل ونجاست خیال و نجاست عقل اینها همه بر روی قلب انسان تاثیر می گذارند. لذا این هست که انسان قلبش کاسب هست، مرتب دارد کسب ظلمت می کند: کَلاّ بَل‌ ران‌َ عَلی‌ قُلُوبِهِم‌ ما کانُوا یَکسِبُون‌َ، قلب های مردم از ناحیه چیزهایی که کسب کرد دارای چرک ها و آلودگی ها ست. یکی آن اعمالی که دارند کسب می کنند به وسیله قلب دارد یک اثر ظلمتی را می گذارد. انسان کاسب است چه دارد کسب می کند مرتب دارد ظلمت کسب می کند حالا از ناحیه چشمش یک گناهی می کند ظلمت کسب می کند، گوشش یک گناهی می کند ظلمت کسب می کند، زبان، دست، پا، انسان ظلمت کسب می کند در خیال خودش انسان یک صورت گناهی را تصور می کند قلب انسان ظلمت کسب می کند، فکر دنیایی می کند فکر حلال اما دنیایی باز هم ظلمت کسب می کند. حتی اگر بدن انسان نجس باشد قلب ظلمتی دارد کسب می کند، لباس انسان نجس باشد قلب یک ظلمتی را دارد کسب می کند، دستمال انسان نجس باشد در جیبش باشد این برای نماز هم می گویند اشکالی ندارد اما در عین حال همان لباس مادامی که آن دستمال در جیب انسان هست باعث می شود قلب یک ظلمتی را کسب کند. لذا این نکته را دقت کنید بله فقها می فرمایید که در همان وقت نماز تطهیر کنید اما دقت بفرمایید که از لحاظ عرفانی نه در همان زمان قلب دارد کسب ظلمت می کند لذا اگر سه ساعت یک لباس نجسی تن مان هست با این که نماز هم نمی خوانیم اما مرتب سیاهی دارد بر روی قلب ما می نشیند. مادامی که لباسمان نجس هست بدن مان نجس هست، دست خونی شده حالا یک مرتبه نمی شود که تمیزش کنند، زخمی هست جراحتی هست حالا بحثی در آن نیست اما بحث این هست که بشود این را برطرفش کرد و برطرفش نکنیم حالا بگوییم حالا باشد وقت نماز می شویم اینها را همان زمانی که مثلا دست انسان خونی هست این دارد قلب کسب ظلمت می کند. خب حالا طهارت قلب به چیست؟ طهارت قلب به این است که در مرحله اول انسان تمام مجاری گناه را بر روی قلب ببندد قلب مثل یک حوض صاف است و از چندین راه داره آب های سیاه و لجن وارد این استخر می شود و مرتب آن این استخر دارد سیاه و سیاه تر می شود از ناحیه نجاست لباس، از ناحیه ی نجاست بدن، از ناحیه نجاست افعال، از ناحیه نجاست عقل، از این ها مرتب دارد آب های کثیف و آلوده و لجن داره ریخته می شود و این استخر دارد مرتب ظلمت روی ظلمت: ظلماتٌ فوقها فوق بعض. این وضعیت قلب ما انسان هاست برای همین هم هست که ما هیچ ادراک ملکوتی نداریم. ما صدای تسبیح موجودات عالم را نمی شنویم، صدای تسبیح جمادات را نمی بینیم، ملائکه را نمی بینیم، ما الهاماتی را که ملائکه بر قلب ما وارد می کنند نمی شنویم، اصلا به کلی و به کلی ما از همه امورملکوتی بی بهره هستیم. این که رسول خدا فرمودند ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها بدانید که در روزگار شما نسیم هایی دارد از عرش بر شما وزیدن می گیرد خودتان را در معرض قرار دهید، احساس نمی کنیم این نسیم ها را دیگر. بنابراین این است که ما از عالم ملکوت به کلی بی بهره هستیم چون قلب انسان هست که با عالم ملکوت اتصال دارد. البته این قلبی که می گوییم این قلب نیست قلبی ست که از مراتب تجرد وجود انسان است، این قلب ظاهری که دارد می تپد نیست، آن قلب آن را داریم عرض می کنیم. نمی گوید مثلا دلم شکست، قلبم سیاه شد، قلبم روشن شد این قلب را که نمی گویند این قلب ظاهری را که نمی گویند آن قلب باطنی آن قلب . آن قلب مرکزی ست که به وسیله آن انسان به ملکوت اتصال می یابد. این که قرآن می فرماید قرآن را بر قلب انسان نازل کردیم انما انزل علی قلبک حالا ظاهرا، نزله علی قلبک، قرآن را بر قلب تو نازل کردیم، قرآن یک حقیقت ملکوتی ست، یک حقیقت ست که رسول خدا آن را از عالم اله می گیرد، از جبرئیل می گیرد جبرئیل یک حقیقت ملکوتی ست. پیغمبر قلبش باز است قلبش طهارت دارد و لذا می تواند با عالم ملکوت اتصال پیدا کند و وحی را از آنجا بگیرد ولذا که قرآن می فرماید که قرآن را بر قلبت نازل کردیم این یک قاعده ی کلی ست. یعنی اگر انسان قلبش طهارت داشت و قلبش باز بود با عالم ملکوت می تواند اتصال پیدا کند، می تواند ملائکه را ببیند، می تواند صدای تسبیح جمادات را بشنود، می تواند بوی بهشت را از همین دنیا استشمام کند، می تواند خیلی چیزها خیلی چیزها. آن منطقه ای از وجود انسان که با عالم ملکوت اتصال دارد و می تواند عالم ملکوت را مشاهده کند، بشنود، ببوید آن منطقه، منطقه عقل انسان است. و علت اینکه ماها عموما از عالم ملکوت به دور هستیم این است. نه می بینیم نه می شنویم نه الهامی را در خودمان احساس می کنیم نه ملائکه را می بینیم نه بوی بهشت را استشمام می کنیم؛ نه صدای تسبیح جمادات را می شنویم، هیچی و هیچی به این خاطر که قلب بسته است. چشم قلب کور است، گوش قلب کر است، بینی قلب از کار افتاده است ولذا هیچی را ما احساس نمی کنیم بنابراین قلب، قلب آلوده ای ست و این آلودگی مرتب از ناحیه لباس نجس، بدن نجس، افعال نجس، خیال نجس عقل نجس از ناحیه اینها مرتب و مرتب به قلب وارد می شود البته چه بسا اغلب اینها پاک اند اصلا افعال انسان افعال حلالی هستند اما همین که لهو است همین که بیهوده ست ظلمت بر روی قلب ایجاد میکند. مثلا یکی دو ساعت نشسته است تلویزیون نگاه می کند، فوتبال نگاه می کند این لهو است. از ناحیه همین لهو ظلمت هایی بر روی قلب انسان می نشیند. نشسته است برای رفیقش یک جوک تعریف می کند، جوک حرامی هم نیست ها اما چون عمل عمل لهوی هست بر روی قلب انسان ظلمت ایجاد می کند. غذایی را می خورد حالا فرض کنید با ده لقمه سیر می شود لقمه یازدهم را برداشت بر روی قلب ظلمتی ایجاد می کند. غذا را خورد به قصد لذت غذا بر روی قلب ظلمت ایجاد می کند. قلب عجیب است آقا. این است که ما محروم هستیم نمی بینیم چه برسر قلبمان می آوریم. اگر بدانیم که هر لقمه ای را که می خوریم، هر نگاهی را که می کنیم، هر صدایی را که می شنویم، هر حرفی را که می زنیم، اینها همه بر روی قلب اثر دارند. حالا اثر نورانی یا ظلمانی یک وقت هست که انسان با این زبان ذکر خدا را می گوید خب این یک اثر نورانی بر روی قلب ایجاد می کند اما یک وقت هم هست حرف گناه می زند یا حرف لهو می زند در هر دو صورت گناه که گناه هست اما عمل لهو حلال است اما لهو است. قرآن می فرماید مومنین کسانی هستند که عن اللغو مغرضون از لهو هم انسان باید پرهیز کند. حلال است اما لهو است. بنابراین همه این ها بر روی قلب ظلمت هایی را ایجاد می کند که این ظلمت ها باعث آلودگی و نجاست قلب می شوند و حالا طهارت قلب به چی هست؟ طهارت قلب به این هست که اولا انسان این مجاری آلوده را ببندد. چشم را بر روی گناهان و بر روی لغو ببندد. هم بر روی گناه و هم بر روی لهو. شما در پیاده رو راه می روید انسان بایستد و به ویترین هر مغازه ای نگاه کند، ویترین این مغازه را نگاه کند ویترین آن مغازه را نگاه کند، یک ماشین قشنگ دارد رد می شود آن را نگاه کند، یک خانه ی زیبا، همه این ها لهو است همه اینها بر روی قلب ایجاد ظلمت می کند، نگاه نگاه لهوی ست. بنابراین این است که قلب انسان براثر همه این ها آلوده می شود اینها باید بسته شود.

و از طرف دیگر در سایه ی آن مجاهدت ها و ریاضت ها آن ظلمت هایی را که قبلا بر روی قلب نشسته است را آنها را هم پاک کند حالا قلب به مقام طهارت می رسد.

همان که حضرت امیر در نهج البلاغه فرمودند که اینقدر انسان ریاضت بکشد که البته این چیزی هست که حضرت می فرماید مسئله اش هم سخت است واقعا می فرماید اینقدر انسان ریاضت بکشد که تمام گوشت هایی که در زمان گناه روییده است همه آب شود پوست به استخوان بچسبد دوباره گوشت های جدیدی بروید. این قدر انسان غصه بخورد گریه بکند غم داشته باشد که تمام آن لذت هایی که از دنیا چشیده است از گناه چشیده است همه آنها از قلبش پاک شود اینها برای طهارت قلب هست یعنی حضرت که این دو تا دستور را فرمود برای این هست که طهارت قلب حاصل شود. به هر حال این می شود طهارت قلب.

 

*******************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

شرح رساله نور وحدت خواجه حوراء مغربی

فایل های صوتی نور وحدت

انواع طهارت (قسمت آخر)

قلب ,انسان ,یک ,روی ,کند ,ظلمت ,بر روی ,روی قلب ,می کند ,را که ,می شود ,صدای تسبیح جمادات ,عالم ملکوت اتصال ,اینقدر انسان ریاضت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تاو چت/چت تاو/تاوچت/تاوچت اصلی Edalatmarkazi چون که من اینجا بودم. مدرسه شاد 5 نکته جالب درباره ی شهر زیبای استانبول نیوهیومن یا انسان جدید راهنمای خرید یخچال گوناگون دستگاه حضور و غیاب کشاورزی نوین